.
گفته باشم ! من درد میکشم ، تو اما چشم هایت را ببند ، سخت است بدانم می بینی و بی خیالی .
.
.
شاخه گلت سالها بود در میان دفترت خوابیده بود ، بی اجازت امروز بیدارش کردم !
.
.
در خلوت من نگاه سبزت جاریست! این قست بی تو بودنم اجباریست
.
.
سرمای نبودنت بدتر از سرمای زمستان است ، به لرزه انداخته چهار ستون دلم را .
.
.
.
خوشبختی من پیدا کردن "تو" از میان این همه ضمیر بود .
.
.
.
دوست داشتنت معادله ایست که نفسهایم را اثبات میکند .
.
.
.
تو با آواز خود شب را شکستی / ولی من بی دریچه مانده ام باز
هوای پر زدن هایم کجا رفت ؟ / ز یاران باز هم جا مانده ام باز . . .
.
.
خداوند ، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است تا تنها سخنان و صحنه های
بالا و والا را جستجو کنیم . . .
.
.
.
خوبیهاست که باعث میشه آدما دلتنگ بشن ، به خاطر همه ی خوبیات یه عالمه دلتنگتم !
.
.
.
حتی کفش هم اگر تنگ باشد زخم میکند ، وای به وقتی که دل تنگ باشد !
.
.
.
چشمانم را باز میکنم و او نیست ، این بی رحمانه ترین اتفاق هر روز است .
.
.
.
دوستت خواهم داشت در سکوت ، مبادا در صدایم توقعی باشد که خاطرت را بیازارد .
.
.
.
جریان چیست ؟ چرا پیدا نمیشود جسد آنانی که ادعا میکنند برایمان میمیرند ؟
.
.
.
دلم یک آلزایمر خفیف می خواهد
آنقدر که یادم نرود
به نفعم است که به چند زبان زنده ی دنیا سکوت کنم . . .
.
.
.
این موهبت الهی ست صبح چشم بگشایی و یادت بیاید
دوستی داری آبی تر از آسمان ، زلالتر از شبنم و روشنتر از صبح . . .
.
.
.
کفرم را که در می آوری ، ایمانم به عشق بیشتر میشود !
.
.
.
عشق فراموش کردن نیست ،بخشیدن است
گوش کردن نیست ، درک کردن است
دیدن نیست ، احساس کردن است
جا زدن و کنار کشیدن نیست صبر کردن و ادامه دادن است
حتی تنها . . .
.
.
.
به روزها دل مبند ، روزها به فصل که میرسند رنگ عوض میکنند
با شب بمان ، شب گرچه تاریک است ، لیکن همیشه یک رنگ است . . .
.
.
.
گاهی اوقات باید خدا رو شکر کنی
یا اصلا بغلش کنی و ببوسیش
که به چیزی که یه روزی میخواستی نرسیدی …
.
.
.
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر / به مرام تو گرفتار و به یاد تو اسیر . . .
.
.
.
من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی ، ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی
.
.
.
هرکس به میزانی که “تنهایی” نیاز دارد عظمت دارد و بی نیاز تر است
.
.
.
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم ، با اشک تمام کوچه را تر کردم
وقتی که شکست بغض تنهایی من ، وابستگی ام را به تو باور کردم . . .
.
.
.
من آن گلبرگ مغرورم نمیمیرم ز بی آبی
ولی بی دوست میمیرم در این مرداب تنهایی
.
.
.
وصال در عشق بس چه دارد حیرانی ، من نگویم رسیدم به وصال
اما دیده ام ناله ی عاشقی در تنهایی ، گریان سخن می گفت ،
می کرد حق حق و بی تابی ، ای کاش می شد اینگونه عاشق شد
.
.
.
فراموش کردنت کار آسانی است ! کافی است دراز بکشم ، چشمهایم را ببندم و نفس نکشم !
.
.
.
مساحت خلوتم را پر کن ، عمودی یا افقی فرقی نمیکند ، همین که ضلعی از چهار دیواری ام باشی کافیست .
.
.
.
ستاره ها هیچ گاه از خاطر آسمان نمی روند ، بگذار دل من آسمان باشد و یاد تو ستاره .
.
.
.
دریا همیشه از من دلگیر است ، میدانی چرا ؟ چون همیشه بزرگی تو را به رخ او میکشم .
.
.
.
چه زیبا حرف میزنی ؟ تو می گویی از زاویه ی من به مسئله نگاه کن ! از زاویه تو ... آها دیدم ، از زاویه ی تو چه تنگ است کنار هم نشستن دو ضلع ! من و تو !
.
.
.
دلتنگی عین یه جای شکستگی روی عینک آدمه ، هر جا نگاه می کنی می بینیش !
.
.
.
در کجا رسم بر این است که عاشق نشوی ؟ / باغبان باشی و دلتنگ شقایق نشوی ؟
.
.
.
طب مدرن ، طب سنتی ، طب سوزنی ، همه را امتحان کرده ام ، درد بی درمان است درد دوریت !
.
.
.
جای خالی نبودنت می کوبد بر دلم ، اگر نیایی همین روزها ویرانه می شوم !
.
.
.
کفرم را که در می آوری ، ایمانم به عشق بیشتر میشود !
.
.
.
عشق یعنی : به سادگی دست کسی را می گیری و به سختی هرگز رهایش نمی کنی !
.
.
.
یوسف فروختن به زر ناب هم خطاست / نفرین اگر تو را به تمام جهان دهم .
.
.
.
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر / به مرام تو گرفتار و به یاد تو اسیر .
.
.
.
برایم در ردیف کسانی هستی که به قول نیما یادت روشنم می دارد .
.
.
.
حریقی به جانم زدی با نگاهت / دلم را ربودی تو با روی ماهت / سیاهی برفت از تمام جهان / چو دیدم به یک لحظه چشم سیاهت .
.
.
.
هزار کلمه بر جای خالی ات ریختم اما پر نشد ، به گمانم از جنس بی نهایتی .
.
.
.
نمیدانم هم اکنون کجا مشغول لبخندی ، فقط یک آرزو دارم
که در دنیای شیرینت ، میان قلب تو با غم نباشد هیچ پیوندی . . .
.
.
.
ای قرار لحظه های اضطرار ، بر روان دیده ام منشین چو خار
جاری عشقی به شریان وجود ، بی تو باید شعر دلتنگی سرود . . .
.
.
.
روزگاری شد و کسی مرد ره عشق ندید / حالیا چشم جهانی نگران من و توست . . .
.
.
.
می خواستم تصویر با تو بودن را نقاشی کنم
دیدم فاصله بینمان در ورق جا نمی شود
کمی نزدیک تر بیا ، می خواهم با تو بودن را حس کنم . . .
.
.
.
دوستی اتفاق است ، جدایی رسم طبیعت
طبیعت زیباست ، نه به زیبایی حقیقت
حقیقت تلخ است ، نه به تلخی جدایی
جدایی سخت است نه به تلخی تنهایی . . .
.
.
سلام
یه چیز میگم بگو باشه
یه ماچ میدی دلم وا شه !؟
.
.
.
نیست در این گفته من سوسه ای / گر تو به من قرض دهی بوسه ای
بوسه ای دیگر سر آن مینهم / لحظه دیگر به تو پس میدهم !
.
.
.
من مست غم عشقم با خنده خمارم کن ، صیاد اگر هستی با بوسه شکارم کن . . .
.
.
.
اتل متل یه فانوس / فرستادم برات بوس
گرفتی بگو آره / نشد بگو دوباره !
.
.
.
عشق تو وسط قلبمه ، درست همینجا ، همین تو
یه بوسه بده واسه مریض میخوام ، آخه بوسه هات داره حکم دارو !
.
.
.
عزیزم
پرده چشماتو آروم میکشم روی چشات
بوسه دوستت دارم رو میگیرم از گونه هات
شب به خیر احساس من . . .
.
.
.
حسرتی گر به دلم هست همان دوری توست من پرستوی خزان دیده ی خاموش توام.
.
.
.
دلتنگ دلتنگیهایم،دلتنگتم
میشه تو اوج تنهاییهام با شما درد دل کنم؟
.
.
.
تو اى زیبا ترین شعر رهایی تو اى گلبرگ سرخ آشنایی میان كوچه هاى قلب تارم به دنبال تو میگردم كجائی؟
.
.
.
شادیهایم را به تو هدیه می کنم اندک بودنش را برمن خورده مگیر،این تمام سهم شادیهایم از روزگار است
.
.
.
تو كوچیكترین ستاره آسمون زندگیم هستى!
.
.
.
حالانوبت توست؟
یه دروغ بزرگ اما قشنگ درباره من بگو
نظرات شما عزیزان:
|